در جستجوی چیزهایی باش که احساسی خوب به تو می دهند و نظاره کن که چگونه همه چیز در زندگی ات، بازتابی از این احساس خوب خواهد بود.
آبراهام هیکس
تصمیم برای دستیابی به اندیشه ای که احساسی خوب را در تو زنده می کند، تصمیمی مقتدرانه است که به روش های گوناگون به تو کمک خواهد کرد. هر اندیشه ی مثبت، احساس بهتر بودن را در وجودت طنین انداز کرده و مسیرهای رو به نیکی را به رویت می گشاید که بسیار فراتر از تفکر ابتدایی توست.
آبراهام هیکس
آیا احساس سردرگمی و تردید داری؟ دل و جانت را به شهود درونیات بسپار و تصمیم بگیر!
دورین ویرچو
خودت را با انسان ها و اندیشه های مثبت احاطه کن و از منفی گرایی بپرهیز.
دورین ویرچو
تنها اهداف و خواسته هایت را بیان کن. برای تخریب دیگری یا بد گویی از واژگان بهره نگیر. در مسیر عشق و حقیقت از قدرت کلام خود استفاده کن.
دون میگوئل روئین
جهان به تمامی می تواند به تو عشق بورزد، اما این عشق، همانی نیست که تو را خرسند سازد. آنچه تو را شاد می کند، این است که عشق درونیات را به دیگران ببخشی. این همان عشقی است که تغییری در جهان می آفریند.
دون میگوئل روئین
منبع: کتاب روزت را با مثبت اندیشی نو کن – لوئیز ال هی – فاطمه باغستانی – انتشارات نسل نواندیش
در سال ۱۹۹۷، وقتی به فرودگاه مونترال پای گذاشتم، استوارت گرینر را دیدم. او در آن زمان در حال نگارش کتابی با عنوان راهنمای مدیریت بود. با او گفت وگویی کردم. استوارت معتقد بود محتوای راهنما باید برمبنای مفهوم رقابت در کسب و کار نوشته شود و حتی خود راهنما نیز باید در مقایسه با دیگر راهنماها مزیتی رقابتی داشته باشد؛ اما من پاسخ دادم: «به هیچ وجه! خود من که هرگز در زندگی ام به دنبال رقابت با دیگران نبوده ام. من هیچ وقت برای بهترین بودن برنامه ریزی نکرده ام؛ این نوع برنامه ریزی استانداردی سطح پایین است. من فقط به دنبال آن بوده ام که خوب باشم؛ بهترین کار این است که هر فرد با خودش رقابت کند، نه با دیگران، و سعی کند بهترین خودش باشد.»
اصلا «بهترین بودن یعنی چه؟ آیا چایکوفسکی از بتهوون بهتر بود؟ آیا ادیت پیاف بهترین بازیگر و خواننده بود؟ من که به خود اجازه قضاوت نمی دهم، اما حداقل چیزی که می توانم بگویم این است که او همیشه خوب بود و بهترین خودش بود. مایکل پورتر، در کتاب ها و نوشته های متعددش، به تفصیل درباره اهمیت رقابت و رقابت پذیر بودن در کسب وکار نوشته است، اما سؤال مهم اینجاست که خود او وقتی کتاب مشهور استراتژی رقابتی را می نوشت آیا در حال رقابت با دیگران بود؟ سیلیو بونیر در بازی های المپیک ۱۹۸۴ برنده مدال طلای شیرجه شده بود. او بعدها به واسطه مدیرشدنش، در برنامه آی ام اچ ال شرکت کرده بود، دوره ای طراحی شده به دست من و همفکرانم برای کمک به پیشرفت مدیران سلامت. یک روز از او پرسیدم: نقطه اصلی و متمایزکننده ورزشکارانی مانند تو که به چنین افتخاراتی دست می یابند چیست؟» او پاسخ داد: «من در آن سالها بهترین کاری را انجام می دادم که از دستم برمی آمد و آن رقابت با خودم بود.»
پس شاید وقت آن رسیده باشد که وسواس مان برای «بهترین بودن در مقایسه با دیگران» را رها کنیم؛ در عوض، تمام تلاشمان را صرف این کنیم که تا حد ممکن خوب باشیم و برای رسیدن به آن، هر کاری از دستمان برمی آید انجام دهیم.
منبع: قصه های شب برای مدیران – هنری مینتزبرگ – محمدحسین نقوی – نشر میلکان
بیندیشید و ثروتمند شوید – ناپلئون هیل – مهین خالصی – انتشارات نسل نواندیش
در زمان تدریس در دانشگاه پرینستون، دکتر حسابی تصمیم گرفت سفره ی هفت سینی برای اینشتین و جمعی از بزرگترین دانشمندان دنیا از جمله «بور»، «فرمی» ، «شوریندگر» و «دایراگ» و دیگر استادان دانشگاه بچیند و ایشان را برای سال نو دعوت کند. آقای دکتر کارتهای دعوت را طراحی کرد و حاشیهی آنها را با گل های نیلوفری که زیر ستون های تخت جمشید است، تزئین کرد و منشأ و مفهوم این گل ها را هم توضیح داد. چون می دانست وقتی ریشه مشخص شود، برای طرف مقابل دلدادگی ایجاد می کند. دکتر این خاطره را این طور تعریف کرد: «برای همه کارت دعوت فرستادم و چون می دانستم اینشتین بدون ویولنش جایی نمی رود تأکید کردم که سازش را هم با خود بیاورد.
منبع: 365 جمله الهام بخش (جلد دوم) - صابر تفرشی - انتشارات مرسل