کتاب هایی برای موفقیت

در این وبلاگ بهترین کتاب های موفقیت، معرفی شده و داستان هایی از دل آن ها گلچین شده است.

کتاب هایی برای موفقیت

در این وبلاگ بهترین کتاب های موفقیت، معرفی شده و داستان هایی از دل آن ها گلچین شده است.

طرز فکرتان در موفقیت نقش دارد

 بنابر پژوهش های انجام شده در دانشگاه هاروارد مشخص شده است که وقتی شخصی کاری به دست می آورد یا ترفیع می گیرد، در هشتادوپنج درصد از مواقع این امر به دلیل طرز فکرش است و فقط پانزده درصد از مواقع به دلیل هوش و فراست و دانستن آمار و ارقام و نمودارهای خاص است و بسیار حیرت آور است که حدود صددرصد بودجه های آموزشی برای آموزش همین آمار و ارقام و نمودارها که فقط به اندازه پانزده درصد در موفقیت زندگی ارزش دارد صرف می شود. کتاب شما برنده اید به آن هشتادوپنج درصد از عوامل موفقیت می پردازد. طرز فکر مهمترین کلمه در زبان انگلیسی است و در تمام مقاطع زندگی (اعم از زندگی خصوصی و حرفه ای) به کار می رود. آیا یک مدیر اجرایی بدون داشتن طرز فکر خوب می تواند مدیر اجرایی فوق العاده ای باشد؟ یک دانش آموز بدون داشتن یک طرز فکر خوب می تواند دانش آموزی ممتاز باشد؟ و آیا والدین، معلمان، فروشندگان، کارفرمایان با کارمندان بدون داشتن یک طرز فکر خوب می توانند افراد موفقی در مقام خود باشند؟ بنابراین، اساس موفقیت، بدون در نظر گرفتن زمینه انتخابیتان، طرز فکرتان است. اگر طرز فکر همچون عاملی حیاتی در نیل به موفقیت باشد، آیا نباید با طرح طرز فکر خود نسبت به زندگی، به این موضوع پی ببرید که طرز فکرتان چقدر بر اهدافتان تاثیر خواهد داشت؟!

 

جریب جریب الماس

 حافظ، کشاورزی قانع و شاد در افریقا بود. وی شادمان بود، چون قانع بود و قانع بود، چون شاد بود. روزی مردی خردمند نزدش آمد و درباره قدر و منزلت الماس و قدرت و اقتداری که با داشتن آن نصیب آدمیان می شود، با او سخن گفت. از جمله: «اگر یک الماس به اندازه انگشت شست خود داشتی، می توانستی با آن ده خود را بخری و اگر یک الماس به اندازه مشت خود داشتی، شاید می توانستی مالک روستای خود باشی.» خردمند رفت؛ ولی آن شب حافظ نتوانست بخوابد. او غمگین و ناراضی بود. غمگین بود، چون ناراضی بود، و ناراضی بود، چون غمگین بود.

صبح روز بعد، حافظ تصمیم گرفت که برای مراقبت از خانواده اش، مزرعه اش را بفروشد و به جستجوی الماس برود. او سراسر افریقا را گشت و نتوانست هیچ الماسی بیابد. سراسر اروپا را هم گشت و نیافت. هنگام رفتن به اسپانیا، دیگر از لحاظ عاطفی، جسمانی و مالی تهی و آنقدر ناامید شده بود که تصمیم گرفت خود را به درون رودخانه بارسلونا بیندازد. حال به روستایش برمی گردیم. فردی که مزرعه اش را خریده بود، در حال سیراب کردن شترها در نهری بود که از املاکش می گذشت. در امتداد نهر، اشعه های خورشید صبحگاهی به سنگی می خورد و آن را همچون رنگین کمانی منعکس می کرد. با دیدن این منظره مرد مالک با خود اندیشید که این سنگ به اتاق نشیمن وی جلوه ای زیبا خواهد بخشید. پس سنگ را برداشت و روی پیش بخاری اش گذاشت. بعداز ظهر همان روز، مرد خردمند نزدش آمد و تکه سنگ را روی پیش بخاری اش دید و پرسید: «حافظ برگشته؟» مالک جدید مزرعه گفت: «نه، چرا این سؤال را کردی؟»

خردمند جواب داد: «از آنجا که سنگ روی پیش بخاری شما یک تکه الماس است. من یک قطعه الماس را به خوبی می شناسم.» مرد مالک گفت: «نه، این فقط یک تکه سنگ است که من آن را از نهر آب برداشته ام. اگر با من بیایی، جای آن را به تو هم نشان می دهم. از این سنگ ها در نهر آب فراوان است.» آنها رفتند و نمونه هایی از آن سنگها را برداشتند و برای بررسی ارسال کردند و همان طور که انتظار می رفت، سنگها الماس بودند و آنها فهمیدند که مزرعه به راستی پوشیده از جریب جریب الماس است! نتیجه اخلاقی این داستان چیست؟ شش نتیجه اخلاقی از این داستان گرفته می شود:

1.    وقتی طرز فکرمان صحیح باشد، از این داستان نتیجه می گیریم که همه ما روی جریبها زمین پوشیده از الماس راہ می رویم. به این معنا که فرصت و موقعیت همیشه زیر پای ماست و مجبور نیستیم برای کسب آن به نقاط دیگر برویم. نهایت کاری که باید انجام دهیم، این است که این فرصت ها را شناسایی کنیم.

2.    این حکایت، ضرب المثل مرغ همسایه غاز است، را بیان می دارد.

3.    همان گونه که اوضاع و احوال دیگران در نظر ما بهتر از خودمان می آید، اوضاع و احوال ما هم در نظر دیگران بهتر از خودشان می آید و از معامله موقعیت خود با ما خشنود خواهند شد.

4.    افرادی که نمی دانند چگونه فرصت ها را تشخیص دهند از کوچکترین کمبودی شکایت می کنند.

5.    فرصتها هنگامی که از دست می رود آسان تر از زمان به وجود آمدنش، تشخیص داده می شود.

6.    بخت فقط یک بار در خانه را می کوبد. شاید دفعه بعد بهتر از دفعه اول باشد یا بدتر؛ اما هرگز مشابه دفعة اول نیست. به همین دلیل، تصمیم گیری درست در زمان خود، مهم و حیاتی است و تصمیم گیری درست در زمان نامناسب به عملکردهای نادرست منجر می شود.

 

منبع: شما برنده اید شیو کهرا فاطمه رضایی انتشارات نسل نواندیش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد