کتاب هایی برای موفقیت

در این وبلاگ بهترین کتاب های موفقیت، معرفی شده و داستان هایی از دل آن ها گلچین شده است.

کتاب هایی برای موفقیت

در این وبلاگ بهترین کتاب های موفقیت، معرفی شده و داستان هایی از دل آن ها گلچین شده است.

زندگی یک سفر است

تمام انسان های موفقی که من در زندگی دیده ام . البته موفقیت مورد اشاره من با موفقیتی که دنیای امروز بداشت می کند تفاوت دارد . معتقدند که موفقیت یک جریان و یک فرایند است، زندگی یک سفر است. آنها بر این باور نیستند که ثروت را می توان با ثروت مالی و مادی تعریف کرد. به جای آن آنها بر این عقیده اند که موفقیت راهی از زندگی کردن است که شکوه خداوند و رضایت و آرامش را به دنبال می آورد.

سفر را به تعویق می اندازید

 من کسانی را ملاقات کرده ام که نیات عالی داشته اند. میلیونها کار است که آنها می خواهند انجام دهند، اما دست به کار نمی شوند. بخشی از آن به علت تنبلی است، اما من معتقدم بخش اعظم آن به خاطر ترس است؛ ترس از شکست. ترس عدم برنامه ریزی به اندازه کافی: ترس از اینکه وقتی به مقصد می رسند، به چیزی متفاوت از آن چه انتظار داشتند، برسند. در نتیجه آن ها سفرشان را به تعویق می اندازند؛ زیرا هرگز نمی توانند به خوبی برنامه ریزی کنند تا آنچه را از آن می ترسند، برطرف سازند. بهترین تعطیلاتی که با خانواده عازم آن شدیم سفر به کالیفرنیا بود تا به دیسنی لند برویم اما درضمن به این هم فکر کردیم که بتوانیم در کنار آن به سفرهای فرعی برویم و از اماکن دیدنی دیگری بازدید کنیم. چه می شد اگر در مسیر تگزاس به کالیفرنیا یک روز را در گراند کانیون به سر می بردیم؟ و چه می شد اگر دیسنی لند را یک روز زودتر ترک می کردیم تا به سالن دیگر برویم و آنجا از بزرگترین باغ وحش شهر دیدن می کردیم؟ ما می توانستیم در خانه بنشینیم و سفرمان را شروع نکنیم؛ زیرا می ترسیدیم که برنامه هایمان تغییر کند و یا این که می توانستیم چمدان هایمان را ببندیم و زمانی را برای تغییر دادن برنامه هایمان لحاظ می کردند.

برای شروع کردن نیازی به عظیم بودن نیست، اما برای اینکه به عظمت برسید باید شروع کنید و دست به کار شوید. شمار کثیری از مردم می خواهند آنقدر صبر کنند تا همه چیز عالی و بی کم و کاست شود، همه ابهامها و شک و تردیدها برطرف گردد و بعد شروع کنند. در تمام امور جدی زندگی مانند تن دادن به عمل جراحی، ابهام و شک و تردید بخشی از فرایند کار است. دکترها با ۱۰۰ درصد اطمینان نمی دانند به هنگام عمل کردن بیمار با چه شرایطی روبه رو خواهند شد. اما این عدم اطلاع سبب نمی شود که آنها دست به کار شوند. راهی را می شناسم که هرگز به شما این امکان را نمی دهد که به اوج عملکرد خود برسید و آن هرگز شروع نکردن است. بدانید که زندگی بهتر از خوب، یک سفر است و مقصد نیست. قبل از این که سفرتان را شروع کنید مجبور نیستید همه راه را ببینید. همان اندازه راه را ببینید که بتوانید قدم اول را بردارید کافیست. بعد از هر قدم می توانید قدم بعدی را بردارید.

سفر را اندازه گیری نکنید

 بعدا جایی در این کتاب ماجرای چارلز گودیر را می خوانید. همان کسی که سبب شد لاستیک شکلی پیدا کند که بتوان آن را در زمینه های تجاری مورد استفاده قرار داد. خبر بد این است که گودیر آنقدر زنده نماند تا کاربرد تجاری تولیدش را ببیند. اما من و شما امروز می توانیم لاستیک او را زیر چرخ های اتومبیل مان ببینیم. اگر ما مقصد را بهتر از سفر بدانیم یا از بیم آن که به مقصد نرسیم اصولا اقدام به سفر نکنیم، در پایان زندگی دل شکسته می شویم زیرا هرگز به جایی که می خواستیم نمی رسیم. من قبلا درباره جرج واشنگتن کارور با شما صحبت کردم. سفر او شناخت رمز و راز طبیعت بود. گاه لازم است با شور و اشتیاق و انگیزه فراوان سفرمان را شروع کنیم. داستان زندگی درباره سفر است و نه درباره مقصد. مهم نیست که در انتهای سفر ببینید که آیا به مقصد خود رسیده اید یا نه. مهم این است که در طول سفر چه اهتمامی می کنید. چه اقدامی از شما سر می زند. مهم این است که اشتیاق، مداومت و بهره وری داشته باشید.

آیا فکر نمی کنید که وقتی نوح کشتی خود را می ساخت با منفی بافها روبه رو شد؟ توجه داشته باشید که هرگز باران نباریده بود اما یاران نوح تصور می کردند باران از آسمان سرازیر می شود و کشتی را پر از آب می کند. با این وجود نوح به کارش ادامه داد. شما هم باید به کارتان ادامه دهید. اگر به منفی بافها گوش بدهید، نمی توانید از اینجا به آنها برسید.» ممکن است هرگز دست به کار نشوید. دلیل دیگری که نباید سفرتان را اندازه بگیرید این است که همه ما با سرعت های متفاوت سفر می کنیم. پلنگها و حلزون ها به موقع خودشان را به کشتی نوح رساندند. بعضی از برنامه ها زودتر و بعضی دیرتر به ثمر می رسند. مهم این است که سفرتان را آغاز کنید. با سرعتی که خداوند برای شما در نظر گرفته حرکت کنید. اگر به راهی که خداوند برای ما در نظر گرفته، بروید هرگز دیر به مقصد نمی رسید. هرگز زود هنگام به مقصد نمی رسید. شما زمانی که خداوند می خواهد به مقصد می رسید. و نیز انتظار نداشته باشید متخصص شوید و بعد کارتان را شروع کنید. اگر بتوانید روزی هشت ساعت به سفرتان ادامه دهید به اندازه کافی برای شروع کردن می دانید. در همان هشت ساعت اول کارتان مطالبی می آموزید که فردا کاری برای انجام دادن داشته باشید. به خاطر داشته باشید اگر به اندازه نوری که پیش رو دارید به جلو بروید، نیازی نخواهد بود که در پایان راه از این شکایت کنید که نور به اندازه کافی ندارید. ما به همان طریقی که بهتر از خوب می شویم، تخصص پیدا می کنیم؛ با داشتن ایمان و اعتقاد با اقدام کردن و کاری صورت دادن؛ با آموختن ضمن حرکت کردن و سرانجام با امیدواری قدم به جلو برداشتن.

 

منبع: کتاب بهتر از خوب زیگ زیگلار مهدی قراچه داغی انتشارات نسل نواندیش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد