بیشتر مدیران حرفه ای به اهمیت مذاکره واقفند، زیرا زمان قابل توجهی از زندگی حرفه ای خود را صرف مذاکره می کنند. موفقیت و اثربخشی حرفه ای آنان، به شدت متأثر از توانایی آنها در هنر و فن مذاکره است. مدیران، زمان و کوشش بسیاری را صرف مذاکره می کنند، اما معدودی از آنان هنر و دانش مذاکره را به درستی می دانند. از این رو، بسیاری از مدیران حرفه ای نیازمند رویکردی بهینه در طرح ریزی و اجرای مذاکره ها هستند. پیش از شروع مذاکره، آن را برنامه ریزی کنید. پیش از شروع مذاکره باید برای آن تدارک ببینید و نکته های اساسی را روشن نمایید. همانند استاد شطرنج باید بدانید که در برابر هر حرکت طرف مقابل، چه حرکتی را باید انجام دهید.
خشم یک جریان عادی است. اغلب شما بر سر برخی چیزهای خاص به دفعات عصبانی می شوید. وقتی عصبانی هستید احساس می کنید حق ندارید عصبانیت تان را ابراز کنید، بنابراین آن را فرو می دهید. خشم فرو خورده در بخش های خاصی از بدن شما انباشته می شوند و بعد خودشان را به شکل ناراحتی یا بیماری نشان می دهند. سال ها و سال ها شما خشم خودتان را در همان جای به خصوص روی هم جمع می کنید. پس برای این که شفا پیدا کنید، بگذارید احساسات واقعی شما بیرون بریزند.
اگر نمی توانید آن احساس ها را با شخصی که مستقیم با او درگیر مسئله ای هستید، در میان بگذارید، جلوی آینه بایستید و حرف هایتان را به او بزنید. هر چیزی که می خواهید به او بگویید: « از دست تو خیلی دلخورم»، «حسابی ترسیده ام»، «ناراحت هستم»، «تو به من آزار زیادی رساندی»، همین طور ادامه بدهید تا همه خشمتان را خالی کنید. بعد یک نفس عمیق بکشید، در آینه نگاه کنید و از خودتان بپرسید: «چه انگاره ای بود که این وضع را به وجود آورد؟ برای تغییر آن چه کاری می توانم انجام دهم؟ » اگر شما بتوانید سیستم فکری را که موجب بروز چنین رفتاری شده، تغییر دهید؛ آن وقت دیگر نیاز ندارید رفتارتان را تکرار کنید.
منبع: اندیشه های دل – لوئیز ال هی – شهره عبداللهی – انتشارات نسل نواندیش
منبع: 300 راز ناگفته برای بالا بردن سطح زندگی - داتچامو زاکاری – هدی مزرعه - انتشارات طاهریان
کسی برای پولدار شدن انتخاب نمی شود و تبعیضی در آن وجود ندارد نکته جالب و دوست داشتنی درباره پول این است که پول واقعة بین افراد هیچ فرقی نمی گذارد. پول به این توجه نمی کند که شما از چه رنگ و نژاد و از چه طبقه اجتماعی هستید، این که پدر و مادر شما چه کاره بوده اند و چه کارهایی می کردند یا حتی این که فکر می کنید چه کسی هستید. هر روز با یک صفحه سفید و روشن آغاز می شود، بنابراین بی توجه به این که دیروز چه کار کرده اید، امروز از نو آغاز می شود و شما درست همان حقوق و فرصت هایی را در اختیار دارید که دیگران دارند تا هر قدر که می خواهید پولدار شوید. تنها چیزی که ممکن است شما را عقب نگه دارد خود شما و باورهای غلط شما درباره پول است شما درست همان حقوق و فرصت هایی را در اختیار دارید که دیگران دارند تا هر قدر که می خواهید پولدار شوید.
از همه ثروت های دنیا هر کسی هر چقدر که می خواهد می تواند داشته باشد. این کاملا منطقی است. هیچ راهی وجود ندارد که پول بداند دست چه کسی است و ویژگی ها و توانمندی های آن فرد چیست؛ چه آمال و آرزوهایی دارد؛ یا به کدام طبقه اجتماعی تعلق دارد. پول، گوش، چشم یا حواس ندارد. پول، خنثی است، بی جان است، فاقد احساس است و هرگز نمی تواند این چیزها را بفهمد. پول وجود دارد تا استفاده، خرج، پس انداز، سرمایه گذاری و بر سر آن جنگ شود، افراد با آن اغوا شوند و به خاطر آن کار کنند. پول هیچ دستگاهی برای تشخیص تفاوت ها ندارد و نمی تواند قضاوت کند که آیا شما فردی لایق و ارزشمند هستید یا نه!
افراد ثروتمند زیادی را مشاهده کرده ام و متوجه شده ام که تنها وجه اشتراکشان این است که هیچ وجه اشتراکی ندارند، جز این که همه قواعد بازی را رعایت می کنند. ثروتمندان بسیار متفاوت هستند و هیچ شباهتی به هم ندارند. برخی از آنها باکلاس و باشخصیت هستند و برخی بی نزاکت؛ برخی از آنها افراد باتجربه و زیرک هستند و برخی کاملا کندذهن؛ برخی از آن ها به راستی شایستگی ثروت را دارند و برخی شایستگی آن را ندارند. اما تک تک این افراد به پا خاسته اند و گفته اند: «بله، من پول بیشتری می خواهم.» افراد فقیر کسانی هستند که گفته اند: «نه، ممنون! من نمی خواهم. من ارزشش را ندارم. من به اندازه کافی لیاقت آن را ندارم. من نمی توانم این پول را داشته باشم. من نباید این پول را داشته باشم.» هر کسی می تواند پولدار باشد. فقط لازم است قدری به خودتان فشار بیاورید.
منبع: کتاب قوانین ثروت: از زندگی و کارتانلذت ببرید و پولدار شوید – ریچار تمپلر – سید مرتضی نظری – انتشارات نسل نو اندیش
عبارت تاکیدی برای پذیرش 100 درصد مسئولیت زندگی